مرا نیازار ای مرغ ماهیخوار
در دریای دل من ماهی نیست
گله نیست و شکایت نیست
پس مرا نیازار
آرام راه برو...
لکن دریای دل من خروشان میشود
نخند...
خنده ی تو باعث فراری شدن ماهی ها می شود
دریای دل مرا نمی خاهی؟
چرا؟...... چون ماهی ندارد؟
چون صدف و مروارید ندارد؟
چون آب زلال ندارد؟
باشد.....به خاطر تو باشد
من آب زلال و مروارید و ماهی می آورم
تا ماهی ها و مروارید ها را شکار کنی
تا با قدم هایت آب زلالم را خروشان کنی
پس ای مرغ ما هیخوار....مرا نیازار
این صدا از اعماق خروشان دل من است ...مرا نیازار